کد مطلب:314499 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:185
توسل به حضرت عباس در طلب باران
مرحوم حاج شیخ جمال الدین مجتهدی كه در سال 1377 شمسی بدرود حیات گفت در شهرستان قره ضیاء الدین كه در حدود 70 كیلومتری شهرستان ماكو قرار دارد به منبر می رفت.
[ صفحه 468]
سال 1409 قمری در آن منطقه كه به چایپاژ معروف است خشك سالی شد و قطره ای باران نیامد، تمام رودخانه ها خشك شد و از شدت خشك سالی و كم آبی مزارع و درختان میوه از بین رفت و حتی شمار زیادی از وحوش بیابان نیز از بی آبی تلف شدند.
عصر روز تاسوعای سال 1409 قمری مرحوم حاج شیخ جمال الدین مجتهدی در مسجد جامع قره ضیاء الدین روضه ای از حضرت ابوالفضل علیه السلام خواند و در منبر گفت: یا باب الحوائج و یا سقای كربلا، اگر آن روز فرزندان امام حسین علیه السلام از تو آب خواستند امروز هم فرزندان كوچك ما و حتی حیوانات وحشی بیابان از تو باران می خواهند، تا وقتی كه باران نیامده من از این مسجد بیرون نخواهم رفت.
بعد از منبر پایین آمد و در محراب مسجد رو به قبله نشست و مشغول دعا و استغاثه شد به درگاه خداوند متعال گردید و حضرت ابوالفضل علیه السلام را واسطه قرار داد.
هنوز دست های ایشان از دعا به پایین نیامده بود كه مردم دیدند آسمان را ابر پوشانید، در صورتی كه قبلا حتی یك قطعه ابر در آسمان نبود چند دقیقه ی بعد (كمتر از پنج دقیقه) باران شدیدی بارید.
باران رحمتی كه تمام رودخانه ها را پر آب كرد و دشت و بیابان و مزارع را به نحو احسن سیراب نمود و مردم معتقد و متعهد آن منطقه این كرامت بزرگ حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام را كه در حدود كمتر از پنج دقیقه صورت گرفت با چشم خود دیدند و صدای «جان ها به فدایت یا عباس» همه جا را پر كرد.
[ صفحه 468]
سال 1409 قمری در آن منطقه كه به چایپاژ معروف است خشك سالی شد و قطره ای باران نیامد، تمام رودخانه ها خشك شد و از شدت خشك سالی و كم آبی مزارع و درختان میوه از بین رفت و حتی شمار زیادی از وحوش بیابان نیز از بی آبی تلف شدند.
عصر روز تاسوعای سال 1409 قمری مرحوم حاج شیخ جمال الدین مجتهدی در مسجد جامع قره ضیاء الدین روضه ای از حضرت ابوالفضل علیه السلام خواند و در منبر گفت: یا باب الحوائج و یا سقای كربلا، اگر آن روز فرزندان امام حسین علیه السلام از تو آب خواستند امروز هم فرزندان كوچك ما و حتی حیوانات وحشی بیابان از تو باران می خواهند، تا وقتی كه باران نیامده من از این مسجد بیرون نخواهم رفت.
بعد از منبر پایین آمد و در محراب مسجد رو به قبله نشست و مشغول دعا و استغاثه شد به درگاه خداوند متعال گردید و حضرت ابوالفضل علیه السلام را واسطه قرار داد.
هنوز دست های ایشان از دعا به پایین نیامده بود كه مردم دیدند آسمان را ابر پوشانید، در صورتی كه قبلا حتی یك قطعه ابر در آسمان نبود چند دقیقه ی بعد (كمتر از پنج دقیقه) باران شدیدی بارید.
باران رحمتی كه تمام رودخانه ها را پر آب كرد و دشت و بیابان و مزارع را به نحو احسن سیراب نمود و مردم معتقد و متعهد آن منطقه این كرامت بزرگ حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام را كه در حدود كمتر از پنج دقیقه صورت گرفت با چشم خود دیدند و صدای «جان ها به فدایت یا عباس» همه جا را پر كرد.